فعالسازی ذهن ناخودآگاه برای رشد و توسعه فردی
ذهن انسان به دو قسمت تقسیم میشود: خودآگاه و ناخودآگاه.
افراد تنها از ۱۰% ذهن خودآگاه خود استفاده مینمایند.
ضمیر ناخودآگاه بسیار بزرگ تر و نیرومند تر عمل می کند و در حدود ۹۰% دیگر از واکنش های ذهنی ما را تحت کنترل خود دارد.
اگر بتوانید به طور کامل از ضمیر ناخودآگاه ذهن خود استفاده کنید، می توانید از قدرت جادویی آن برای پیشبرد و ارتقای زندگی خود بهره بگیرید.
ضمیر ناخودآگاه بخشی از ذهن ماست که بسیاری از تصمیمهای ناخودآگاه (خودکار) و برداشتهای ما در آنجا شکل میگیرد.
روانشناسان ضمیر ناخودآگاه را سرچشمهی خلاقیت، اندیشهها و احساسات شهودی، الهام و بیداری معنوی میدانند.
زمانی که یاد بگیرید چطور طرز تفکر خود را تغییر داده و به قدرت ضمیر ناخودآگاهتان متصل شوید، زندگی شادتر و موفقتری خواهید داشت.
یکی دیگر از نمونه های بارز ضمیر ناخودآگاه، رانندگی است. زمانیکه شما در حال رانندگی هستید، اصلاً به نحوه عملکرد خود فکر نمی کنید و تمام اعمال خود را با فکر انجام نمی دهید، بلکه همه کارها را به صورت اتوماتیک وار انجام میشوند، شما فقط رانندگی می کنید.
اگر واقعاً قصد دارید که در زندگی خود به موفقیت و کامیابی دست پیدا کنید، باید بدانید که ذهن ناخودآگاهتان به چه صورت کار می کند و از خود واکنش نشان می دهد.
باید به این امر اعتقاد داشته باشد که هیچ گاه برای دست یابی به رویاها و آرزوها دیر نیست.
“هیچ گاه برای تبدیل شدن به آن فردی که می خواهید، دیر نیست.” جرج الیوت
در اینجا روشهایی را خدمت تون ارض میکنم که با استفاده از آنها براحتی تغییراتی را در ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه انجام دهید و خودتان را برای موفقیت های بزرگ آماده کنید.
بخش اول: تغییر ضمیر خودآگاه
۱. تفکرات اکتسابی و تفکرات شک و تردید نسبت به خود را شناسایی کنید
داشتن تردید نسبت به خود یا افکار خود توانایی عملکرد مناسب شما را محدود کرده و بر رسیدن به آنچه که قادر به انجام آن هستید اثر میگذارد.
به عبارت دیگر، اگر به خودتان، قابلیتها و شانستان برای موفقیت تردید دارید، خودتان را آمادهی شکست کردهاید.
هر زمان که دیدید نسبت به خود یا تواناییهایتان احساس منفی دارید، از خود بپرسید چه دلیلی وجود دارد که باعث شود در این کار موفق نشوید، و به زودی متوجه خواهید شد که داشتن این افکار مشکوک نسبت به خودتان هیچ پایه و اساس واقعی ندارد.
تا زمانی که تلاش نکردهاید، هرگز متوجه موفقیت یا عدم آن نخواهید شد. و هر موقعیت به تحقیق و بررسی مخصوص به خود نیاز دارد.
۲. مثبتتر فکر کنید
هر چقدر بیشتر به خودتان و تواناییهایتان ایمان داشته باشید، احتمال تلاش و موفقیت شما بیشتر خواهد بود.
وقتی افکار منفی و پر از تردید درباره خود را از بین ببرید، باید آنها را با افکار سازندهتر و مفیدتر جایگزین کنید. برای این کار استعدادها و قابلیتهایتان را باور داشته باشید،
و یاد بگیرید که تعریف و تمجیدهای مثبت دیگران را بپذیرید.
نقاط قوت، استعدادها و تواناییهای هر فرد را به رسمیت بشناسید، از جمله خودتان را.
به جای انگشت گذاشتن روی خطاها یا نقاط ضعفتان، تلاش کنید تا آنچه را که قابل تغییر است، شناسایی کنید.
یاد بگیرید که وقتی با خودتان صحبت میکنید، مثبت باشید. یک روش خوب برای شروع تفکر مثبتتر این است که، چیزهایی را که در مورد خودتان به هیچکس نمیگویید، به خودتان هم نگویید.
هر زمان که یک فکر منفی به ذهنتان وارد میشود، تلاش کنید تا با قدردانی از یک نکته خوب درباره خودتان به آن پاسخ دهید.
۳. روش رسیدن به اهدافتان را تغییر دهید
پیش از تلاش برای بهکارگیری تواناییهای ذهن ناخودآگاهتان، بهتر است طرز تفکر آگاهانهی خود نسبت به اهداف و آرزوهایتان را تغییر دهید.
حتی اگر رویاهای بزرگی دارید، آنها را در قالب اهداف هوشمندانه (S.M.A.R.T) بیاورید و نتایج آن را سریع در زندگی تون احساس کنید.
اهداف هوشمندانه (S.M.A.R.T) شامل : مشخص (Specific)، قابل اندازهگیری (Measurable)، دستیافتنی (Achievable)، نتیجهگرا (Results-Focused)، و مقید به زمان (Time-Bound).
بخش دوم: تغییر ذهن ناخودآگاهتان
۱. ذهن خود را تغییر دهید تا جهان شما تغییر یابد
ضمیر ناخودآگاه شما میتواند تغییرات بزرگی در میزان خشنودی شما از زندگی هر روزتان ایجاد کند. اگر روزتان را با حال بدی شروع کردهاید، به احتمال زیادی تا اتمام روز حال شما بدتر خواهد شد.
این موضوع به این خاطر است که الگوهای فکری ضمیر ناخودآگاه شما، تحت تأثیر نحوه تعامل با جهان و همچنین روش پردازش اطلاعات و موقعیت اطراف توسط شما قرار دارد.
اگر ضمیر ناخودآگاه شما را برای داشتن خُلقوخوی مثبت آماده کرده باشد، احتمالا ناخوشایندترین اتفاقات را هم صرفا به چشم یک دردسر معمولی میبینید.
۲. عادتهای قدیم خود را کنار بگذارید
ضمیر ناخودآگاه شما به طور قابل توجهی از طریق الگوها و عادتهای شناخته شده در زندگی روزمره عمل میکند. این همان چیزی است که به مغز شما اجازه میدهد هنگام رانندگی به سمت محل کار یا رسیدن به مترو، در حالت خودکار قرار بگیرد.
تغییرات کوچک در روال زندگی روزمره میتواند تأثیر زیادی بر تعامل شما با جهان اطرافتان داشته باشد. شما ضمیر ناخودآگاهتان را وادار به داشتن تعامل بیشتر با محیط میکنید، که این کار سرانجام موجب آموزش ذهن برای تمرکز بر اهداف و تعامل با آنها میشود.
سعی کنید هر از گاهی از مسیر دیگری به خانه بروید، یا هنگام برگشت به خانه روال کارهای خود را تغییر دهید. تغییرات کوچکی از این قبیل موجب تغییرات بزرگی در نحوهی تعامل ضمیر ناخودآگاه شما با محیط اطراف میشود.
3. پذیرای افکار جدید باشید
هنگامی که فهمیدید ضمیر ناخودآگاه چگونه بر تعامل شما با جهان اثر میگذارد، خود را پذیرای افکار و احساسات جدید میکنید.
این کار نیازمند زمان و تلاش زیادی است، اما در نهایت میتوانید تشخیص دهید چه زمانی و در چه موقعیتی مغز مخدوش میشود و به خودتان آموزش میدهید تا مانع تناسب جهان با جهانبینی خود شوید.
وقتی به این مهم دست یافتید، شما تواناییِ آموزش ضمیر ناخودآگاه خود، برای ایجاد تغییرات واقعی در ادامهی زندگی را خواهید داشت.
به عنوان مثال، شاید بخواهید وارد زمینه کاریِ جدیدی شوید اما تواناییِ برقراری هیچگونه ارتباطی با رئیس خود را ندارید.
به جای هراس از ارتباط با کسانی که به شما در رسیدن به رویاهایتان کمک میکنند، خود را وادار به صحبت با آنها کنید. از خانه خارج شوید و در مناسبتهای جمعی شرکت کنید. این کار موجب فراهم شدن فرصتهای جدید برای شما میشود یا حداقل اینکه طرز فکر شما درباره ارتباطات و نحوه دنبال کردن فرصتهای شغلی را تغییر میدهد.
بخش سوم: ایجاد تغییرات در زندگی
۱. بدانید که چه میخواهید
اگر واقعا میخواهید از قدرت ضمیر ناخودآگاه خود استفاده کنید، باید به روشنی بدانید که چه میخواهید. نتایج دلخواه شما باید بدون ابهام بوده و تا حد امکان مختصر و مفید باشند.
هر زمان که نسبت به خودتان یا تواناییهایتان دچار شک و تردید شدید، اهداف خود را تکرار کنید تا توجه شما به سمت اهدافتان بازگردد.
۲. انرژی خود را متمرکز کنید
آگاه بودن نسبت به آنچه که خواستار آن هستید اهمیت زیادی دارد، و حتی بسیار مهم است که بخش قابل توجهی از انرژی احساسی خود را معطوف به هدفتان کنید.
هنگامی که دقیقا بدانید که چه میخواهید، نیاز خواهید داشت آن هدف را تصور کرده و طوری درباره آن فکر کنید که گویا همین حالا به آن دست یافتهاید.
۳. برای رسیدن به هدف تلاش کنید
تغییر طرز فکر و تمرکز انرژی بر روی نتایج هدف، دو گام ضروری بوده اما تنها بخشی از این معادله هستند. بخش دیگر نیازمند تلاش برای دستیابی به اهداف است.
حال که بر شک و تردیدهای درونی خود غلبه کرده و طرز تفکر و تعامل خود نسبت به جهان را تغییر دادهاید، به احتمال زیاد اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت و از خودتان مطمئن هستید، اما هنوز به تلاش برای دستیابی به هر آنچه که رؤیای آن را میبینید نیاز دارید.
به عنوان مثال، به جای شک و تردید درباره موضوع انتشار کتاب خودتان، که آیا اصلا کتاب شما منتشر خواهد شد یا نه، منتقد درونی خود را ساکت کرده و حس اعتماد به نفس خود را تقویت کنید.
حال شما نیاز دارید تا واقعا نسخهی خطی کتاب خود را نوشته، بازنویسی کرده و برای ناشر ارسال کنید. بدون اقدام و عمل تنها با افکار پوچ و واهی خود باقی خواهید ماند -درست است که اهمیت دارد- اما تا زمانی که با تلاش و عمل ترکیب نشود کافی نیست.
به نظرم مطالبی که در دنیا در مورد ضمیرناخود اگاه می گنکامل نیست